١-ديگه براي حل مسئله حوصله اي نيست ٢-ديگه ٣٦ سالگيم به پايان رسيد، البته چند روز قبل. ٣-كلا در حاليكه كاملا دنيا رو پوچ و بي حاصل مي بينم و از همه چيز نااميد شده ام روزهاي فرد با پسرم اسكوتر بازي مي كنم و تماس چشمي ام رو باهاش حفظ مي كنم هنوز نرم و لطيف است و وقتي مي خنده و به تخم چشام خيره ميشه عشق واقعي رو حس مي كنم . ٤-من امشب آگاهانه سكوت رو امتخاب كردم چون مدت هاست فهميدم حرف زدن بي حاصلترين كارِ دقيقا همين امشب كه بايد كمي حرف مي زديم.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت